۱۳۹۳ آذر ۷, جمعه

مجاهد شهيد اكبر خوبياري - چاهو بندرعباس

مجاهد شهيد اكبر خوبياري - چاهو بندرعباس

مجاهد شهيد اسماعيل اقبالي نژاد - آبادان

مجاهد شهيد اسماعيل اقبالي نژاد - آبادان

مجاهد شهيد اردشير آرزوي كهرويي - آبادان

مجاهد شهيد اردشير آرزوي كهرويي - آبادان

مجاهد شهيداحمد كهي زاده - اهواز

مجاهد شهيداحمد كهي زاده - اهواز
درون ساقه گلها خروش و شور بهار 

نگاه کن! شقایق پرپر! به هرکرانه ببین! 
ز داغ خون جوانت، 
هزار گلشن و گلزار و گلبن آشفته. 

مجاهد شهيد ابراهيم راستين - بندرعباس


مجاهد شهيد ابراهيم راستين - بندرعباس

۱۳۹۳ آبان ۳۰, جمعه

زندگينامه شهيد مجاهد مسعود ربيعي -نيريز ، استان فارس

زندگينامه شهيد مجاهد مسعود ربيعي -نيريز ، استان فارس


مجاهد شهید مریم شاه حسینی


مریم شاه‌حسینی سال۱۳۴۲ در شیراز متولد شد. دوران دبیرستان او با انقلاب ضدسلطنتی همزمان بود. مریم پس از ۲۲بهمن سال۵۷ و با تشکیل جنبش ملی مجاهدین در بخش اجتماعی ثبت‌نام کرده و به فعالیت پرداخت.  در آذر۵۸ مریم شاه‌حسینی فرماندهی بخشی ازنیروهای میلیشیای زنان مجاهد خلق درشیراز را به‌عهده گرفت. بعد از ۳۰خرداد و آغاز مقاومت انقلابی، فرمانده ۴واحد نظامی مجاهد خلق بود. تیمهای تحت فرماندهی او علیه مراکز سرکوب و اختناق در سطح شیراز دست به تهاجم انقلابی می‌زدند. در اوایل سال۶۲ مریم از ایران خارج شد و مدتی در تشکیلات مجاهدین در خارج کشور، مسئول ارتباط با هسته‌های مقاومت و نیروهای اجتماعی مجاهدین در داخل ایران بود. سپس به منطقه مرزی منتقل شد و به‌هنگام تشکیل تیپهای رزمی، مریم (فرمانده هاجر) از اولین زنان فرمانده گردان ارتش آزادیبخش بود که با جدیت و احساس مسئولیت خاصی در حل و فصل تضادهای آموزش نظامی زنان رزمنده تلاش می‌کرد. در نبردهای آفتاب و چلچراغ با دلاوری و جسارت جنگید. ‌در عملیات کبیر فروغ جاویدان فرماندهی یک گردان از زنان رزمندهٌ مجاهد خلق را برعهده داشت. ‌گردان او در نبردهای تنگه چهار‌زبر با پاکبازی و رشادتی کم‌نظیر، دیوارهٌ آتشها را می‌شکافتند و به پیش می‌رفتند. شیر‌زن مجاهد خلق مریم شاه‌حسینی در این نبردهای حماسی به‌شهادت رسید و در کهکشان شهیدان جاودانه شد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید



زندگينامه شهيد محمد حسن جهانگيري -كازرون ، استان فارس

زندگينامه شهيد محمد حسن جهانگيري -كازرون ، استان فارس


زندگينامه شهيد محمد ابراهيم نورائي -خنج ، استان فارس

زندگينامه شهيد محمد ابراهيم نورائي -خنج ، استان فارس


زندگينامه شهيد كوثرنگهدارخورشيد فرد -شيراز، استان فارس

زندگينامه شهيد كوثرنگهدارخورشيد فرد -شيراز، استان فارس


مجاهد شهید قدمعلی رتبه‌فر


قدمعلی رتبه‌فر سال۱۳۴۷ در شهر شیراز چشم به جهان گشود. در سال۶۴ هنگامی که در کویت سکونت داشت، با سازمان مجاهدین آشنا شد و جذب آرمانهای مجاهدین گردید. او همواره هر ‌امکانی که به‌دست می‌آورد، در ‌اختیار سازمان قرار می‌داد.
طی یک‌سال ارتباط نزدیک با مجاهدین، روزبه‌روز عزمش برای ادامهٌ مبارزه جزمتر شد.
قدمعلی در سال‌۶۵ عازم منطقه شد. از بدو تشکیل ارتش آزادیبخش در گردانهای رزمی سازماندهی شد و به‌فراگیری آموزشهای نظامی و رزمی پرداخت. در چندین عملیات شرکت کرد و با جسارت و شجاعت بر دشمن تاخت.
سرانجام در عملیات فروغ جاویدان به میدان شتافت و جانانه جنگید و به کاروان شهیدان پیوست. پیکر پاکش در خاکپای سرور شهیدان ‌حسین‌بن‌علی‌(‌ع‌) ‌در کربلا به خاک سپرده شد.
«من… با آگاهی کامل سازمان پرافتخار مجاهدین خلق را که دارای غنی‌ترین ایدئولوژی ناب توحیدی می‌باشد، پذیرفته و با تمامی وجودم به رهبری آن، مریم و مسعود، عشق می‌ورزم و تا هنگامی که جان در بدن دارم در راه این رهبری… برای نیل به جامعهٌ بی‌طبقهٌ توحیدی به مبارزهٌ مسلحانهٌ انقلابی… ادامه خواهم داد…
امیدوارم که خون ناچیز خود را فدای خلق قهرمان ایران و فدای رهبران محبوبم، مریم و مسعود، بکنم».
وصیت‌نامه‌ ـ‌ ۲۴‌اسفند ‌۶۵

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید



زندگينامه شهيد فريدون صفري - خنج ، استان فارس

زندگينامه شهيد فريدون صفري  - خنج ، استان فارس


زندگينامه شهيد فاطمه وسيله اي- شيراز، استان فارس

زندگينامه شهيد فاطمه وسيله اي- شيراز، استان فارس


زندگينامه شهيد علي محمد وطن پرست جامغاني -جهرم ، استان فارس

زندگينامه شهيد علي محمد وطن پرست جامغاني   -جهرم ، استان فارس


زندگينامه شهيد علي محمد مقدس -شيراز ، استان فارس

زندگينامه شهيد علي محمد مقدس  -شيراز ، استان فارس


زندگينامه شهيد علي حسين كرمي -شيراز ، استان فارس

زندگينامه شهيد علي حسين كرمي -شيراز ، استان فارس


زندگينامه شهيد علي اصغرصفاري -اصطهبانات ، استان فارس

زندگينامه شهيد علي اصغرصفاري -اصطهبانات ، استان فارس


زندگينامه شهيد عبدالوهاب صادقي -خنج ، استان فارس

زندگينامه شهيد عبدالوهاب صادقي -خنج  ، استان فارس


زندگينامه شهيد عبدالله سليمي -بيد شهر-لارستان ، استان فارس

زندگينامه شهيد عبدالله سليمي -بيد شهر-لارستان ، استان فارس


زندگينامه شهيد عبدالرحيم رعنا زاده -شيراز ، استان فارس

زندگينامه شهيد عبدالرحيم رعنا زاده -شيراز ، استان فارس


زندگينامه شهيد سعيد مختاري -كازرون ، استان فارس

زندگينامه شهيد سعيد مختاري -كازرون ، استان فارس


زندگينامه شهيد ژيلا موسوي -شيراز ، استان فارس

زندگينامه شهيد ژيلا موسوي -شيراز ، استان فارس


زندگينامه شهيد ريحان محمد زاده -لارستان ، استان فارس

زندگينامه شهيد ريحان محمد زاده -لارستان ، استان فارس


زندگينامه شهيد ربابه جمالي -فسا ، استان فارس

زندگينامه شهيد ربابه جمالي -فسا  ، استان فارس




زندگينامه شهيد حميد سليمي بيد شهر-لارستان ، استان فارس

زندگينامه شهيد حميد سليمي بيد شهر-لارستان ، استان فارس


زندگينامه شهيد بهرام رضايي -جهرم ، استان فارس

زندگينامه شهيد بهرام رضايي -جهرم ، استان فارس


زندگينامه شهيد افسانه سلاحي عليا -شيراز، استان فارس

زندگينامه شهيد افسانه سلاحي عليا -شيراز، استان فارس


زندگينامه شهيد احمد صالحي -شيراز، استان فارس


زندگينامه شهيد احمد صالحي -شيراز، استان فارس


زندگينامه مجاهدشهيد نسرين رستمي -شيراز، استان فارس

زندگينامه مجاهدشهيد نسرين رستمي   -شيراز، استان فارس

زندگينامه شهيد موسي عبداللهي - فسا، استان فارس

زندگينامه شهيد موسي عبداللهي  - فسا، استان فارس




زندگينامه شهيد مهدي حسني -ممسني، استان فارس

زندگينامه شهيد مهدي حسني   -ممسني، استان فارس


زندگينامه شهيد محمد هاديان جهرمي -خنج، استان فارس

زندگينامه شهيد محمد هاديان جهرمي  -خنج، استان فارس


زندگينامه شهيد محمد دهقان -شيراز، استان فارس

زندگينامه شهيد محمد دهقان -شيراز، استان فارس


زندگينامه شهيد فضل الله قاسمي- فسا، استان فارس

زندگينامه شهيد فضل الله قاسمي- فسا، استان فارس


زندگينامه شهيد علي رضا حسني -شيراز، استان فارس

زندگينامه شهيد علي رضا حسني -شيراز، استان فارس


زندگينامه شهيد علي اكبرحدائقي - فيروز آباد، استان فارس

زندگينامه شهيد علي اكبرحدائقي  - فيروز آباد ، استان فارس



۱۳۹۳ آبان ۲۷, سه‌شنبه

زندگينامه مجاهدشهيد محمد احتمالا خاكي -شيراز، استان فارس



مشخصات شهيد محمد (احتمالا خاكي )
محل تولد :شيراز 
شغل : دانشجو
سن : حدود  21 سال
محل شهادت: شيراز
زمان شهادت: سال 61



خاطرات مجاهدشهيد محمد (احتمالافاميلش خاكي بود)
من بامحمدسال60آشناشدم وهمسايه مابود.محمددانشجوبودودرتيم هاي دانشجويي فعاليت زيادي داشت.مادراورا حاج خانم صداميكردم ومحمدراخيلي دوست داشت.برادرمحمدمعتادبودوچندين باردستگيرشده وشلاق خورده بود.
محمدكمترميتوانست به خانه مادرش بيايدوازهمان فازسياسي بدليل گستردگي فعاليتهايش بسرعت موردشناسايي وپيگردپاسداران قرارداشت،محمداززيرزمين خانه شان درسال59و60براي چاپ اطلاعيه هاو...سازمان استفاده ميكرد.پدرمحمدفوت كرده بودولي كارگاهي داشت كه توسط مادرش اداره ميشدومحمدميتوانست ازاين امكانات براي فعاليتهايش استفاده كند.محمددرسال61درحاليكه درمحاصره پاسدران قرارگرفته بودخودش راداخل جوي كنارخيابان پرتاب كرده وبراي اينكه به كسي صدمه اي نرساندضامن نارنجك رادرجوي كنارخيابان كشيدوباشهادتش داغ دستگيري رابدل پاسداران شب گذاشت.
سال61دربازجويي كه درسپاه داشتم ،پاسدارمزدوربراي درهم شكستن روحيه مابه من گفت كه محمدكشته شد.نام ويادمحمدومحمدهاهميشه درقلب وضميرماباقي است.
يكروزمحمدبه خانه مازنگ زدوتامن دنبال مادرش بروم واوربه خانه خودمان بياورم تابااوصحبت كند.پشت تلفن گفتم كيستي؟گفت محمد سمج  
بعدكه ازمادرش پرسيدم سمج يعني چه گفت يعني  سازمان=س    و    مج=مجاهدين
ازانجاييكه محمددربدست آوردن تعهداتش درمسيري كه داشت همواره ماكزيمم قيمت وپافشاري را روي رسيدن به تعهدش داشت به او  محمد    سمج  ميگفتند.

زندگينامه مجاهدشهيد فرزانه قبادي -كازرون، استان فارس

مشخصات شهيد فرزانه قبادي
محل تولد :احتمالاكازرون
شغل : دانش آموز
سن : ...
محل شهادت: شيراز
زمان شهادت: سال 62


خاطرات مجاهدشهيدفرزانه قبادي از زبان يكي از يارانش درزندان عادل آباد شيراز :
فرزانه يك خواهر17-18ساله واهل كازرون بودوچهره زيباومعصومي داشت.فرزانه رابشدت موردشكنجه قرارداده بودندتابتواننداطلاعاتي ازاودرآورند.ولي فرزانه بامقاومت بي نظيرش داغ هرگونه اطلاعات رابدل پاسداران گذاشته بودوبهمين دليل بااوخيلي لج بودند
فرزانه را براي تكميل اطلاعات درحاليكه پاهايش بشدت شكنجه شده بودبه خانه خاله اش برده بودندودريك فرصت مناسب فرزانه پاهايش راكه بشدت زخم وكبودبودرابه خاله اش نشان داده بودتابه اوبرساندكه چه بلايي برسرزنان مجاهدبه اسم اسلام درآوردند.
فرزانه جثه كوچكي داشت وبين زندانيان خيلي محبوب بودواوراهمه ما   ”سلوي”  به معني گنجشك كوچك بهشتي صداميكرديم. سلوي رابعدازشكنجه هاي بسياربشهادت رساندندكه نميدانم ايازيرشكنجه شهيدشديا اعدام كردند

زندگينامه مجاهدشهيد فاطمه زارعي -شيراز، استان فارس


زندگينامه مجاهدشهيد فاطمه زارعي -شيراز، استان فارس









مشخصات شهيد فاطمه زارعي 
محل تولد :شيراز 
شغل : دبيرفيزيك 
سن : حدود  .... سال
محل شهادت: شيراز

زمان شهادت: درقتل عام سال 67


خاطرات مجاهدشهيدفاطمه زارعي از زبان يكي از يارانش كه درزندان باوي  بوده است :
من بافاطمه زارعي شهيدكه دبيرفيزيك وكانديدسازمان مجاهدين درشيرازبوددرسال61درزندان سپاه اشناشدم.فاطمه به همراه يكي ازخواهران مجاهدبنام شهره حسين تاش قبل از30خردادحدود23خرداددربازاروكيل شيرازموردشناسايي مزدوران سپاه قرارگرفت ودستگيرشد.فاطمه كانديدمجاهدين درشيرازبودومحبوبيت خاصي بين دانش آموزان ودانشجويان داشت وبهمين دليل لحظه دسگيري مردم به كمك اوشتافتندتااورازچنگال پاسدران درآوردند ولي موفق نشدند وتواننستندشهره رافراري بدهندولي فاطمه رادستگيروازهمان زوزاول براي شكنجه وآزارواذيت به زندان مخوف سپاه منتقل كردند.
فاطمه صاحب دوفرزندبنام شورا ومسروربود.نام شروابدليل بحث شوراهاكه درفازسياسي موضوع اختلاف ترتجعين وسازمان بودروي فرزندش گذاشته بود.درزندان هميشه براي انهالباسهاي يادگاري باگل دوزي هاي بسياروزينادرستميكردكه براي اينكارازنخ پتويانخ لباس استفاده ميكرد.عواطف وعشق مادري فاطمه يكي ازوي.گي هاي انقلابي فاطمه بود.يكشب درسال61يكي ازخوهران راكه هرروزبراي شكنجه ميبردندبه سلول ماآوردند،نام اوعفت بحرالعلوم بود،عفت گفت درزيرشكنجه به من گفتندمسعودرجوي بادختربني صدرازدواج كرده است وميخواست تفسيروتحليل اين موضوع رابداند.فاطمه كه به تمامي بحثهاي مذهبي ووقايع تاريخي بخصوص تاريخ اسلام مسلط بودگفت:درزمان حضرت محمد،پيامبربراي ايجاديك چترسياسي بادخترابوبكرازدواج كردتااين اسلام نوپارادربرابرتهاجم وحوش نگه دارد.
اين واقعه براي همه ماروشن كردكه براي امدن بني صدرازجبهه ارتجاع بازهم برادرمسعودازخودش قيمت داده واينطوري براي ادامه مسيرراه راه هموارتركرده،هرروزفاطمه راميبردندوتعداي مزدورجمع ميكردندومزدوران شعارميدادند   فاطمه زارعي اعدام بايدگردد.
وبه اوميگفتندمردم خواستاراعدام توهستند،ازفاطمه فقط يك مصاحبه ميخواستندكه عليه سازمان وبطورمشص عليه برادرمسعودموضع بگيردوميخواستندباپخش مصاحبه فاطمه از وجه اجتماعي اوعليه سازمان ومشخص برادرسوءا ستفاده كنند.بولي فاطمه هرگزقبول نكرد،به اوقول دادنداگرمصاحبه كندحكم  اعدامش رالغ رميكنندولي فاطمه زيربارنرفت.فاطمه جثه كوچكي داشت ا ماروح بزرگ وانقلابي اوشخصيت خاصي رابراي ماايجادميكرد.
فاطمه بدليل بيماري سل درزندان خيلي تحت فشاربودوعمومابدليل اينكه نميخواستنداورابقيه خواهران ببينند، درسلول انفرادي ميگذاشتند. فاطمه رابعداز11ماه كه درسول انفرادي بود،بعدازسال67درقتل عام زندانيان درسال67اعدام كردند.

زندگينامه مجاهدشهيد نادرعباسي  -شيراز، استان فارس



زندگينامه مجاهدشهيد محمد جواد عسكري -شيراز، استان فارس


۱۳۹۳ آبان ۲۶, دوشنبه

زندگينامه مجاهدشهيد رحيم گرگي سروستاني ،سروستان، استان فارس

زندگينامه مجاهدشهيد رحيم گرگي سروستاني ،سروستان، استان فارس


زندگينامه مجاهدشهيد خاقان قهرماني -آس بازشيراز، استان فارس

زندگينامه مجاهدشهيد خاقان قهرماني -آس بازشيراز، استان فارس


زندگينامه مجاهدشهيد حسين حسن زاده -شيراز، استان فارس

زندگينامه مجاهدشهيد حسين حسن زاده -شيراز، استان فارس


زندگينامه مجاهدشهيد حسن دلگشا -شيراز، استان فارس

زندگينامه مجاهدشهيد حسن دلگشا -شيراز، استان فارس


زندگينامه مجاهدشهيد بهمن اسدي -شيراز، استان فارس

زندگينامه مجاهدشهيد بهمن اسدي -شيراز، استان فارس


زندگينامه مجاهدشهيد آيت اسفندياردارنجاني -شيراز، استان فارس

زندگينامه مجاهدشهيد آيت اسفندياردارنجاني -شيراز، استان فارس


زندگينامه مجاهدشهيدهوشنگ استطاعت -شيراز، استان فارس

زندگينامه مجاهدشهيدهوشنگ استطاعت -شيراز، استان فارس





زندگينامه مجاهد شهيد شهناز گله داووي- كازرون -استان فارس

زندگينامه مجاهد شهيد شهناز گله داووي- كازرون -استان فارس


مشخصات شهید شهناز گله داوودي  
محل تولد:
شغل :خانه دار
سن :حدود 30-31سال
محل شهادت: شيراز
62زمان شهادت: سال 



خاطرات مجاهدشهيدشهنازداوودي گله داوودي از زبان يكي از هم بنديهايش درزندان عادل آباد
من باشهنازدرتابستان61درسلولهاي زندان سپاه شيرازآشناشدم.شهنازحدود30سال داشت وصاحب3فرزندبود.وي اهل كازرون فارس بود.شهنازبعدازآشنايي باسازمان وانتخاب مسيرمبارزه،به همراه سه فرزندش(ليلاومريم ومحسن كه 6و4و2ساله بودند)بعنوان عاديسازخانه هاي تيمي به شيرازهجرت كرده بودوباترك خانواده وهمسرش تمام عيارواردمسيرمبازره شده بود.
شهنازبه همراه پسركوچكش محسن دريك خانه تيمي بودودودخترخردسالش مريم وليلارابراي عاديسازي به نزدعموهاوخاله هايش(منظورعمووخاله درسازمان)سپرده بود.سال61رژيم هارآخوندها،بطوروحشيانه اي اقدام به تهاجم به خانه هاي مشكوك كرده بودودراين تهاجمات وحشيانه ابتداشهنازوپسركوچكش دستگيرشدند وبعدازچندماه دودختراورادرخانه هاي تيمي دستگير كردند.
ازهمان ابتداي دستگيري شهنازرازيرشديدترين شكنجه هاقراردادند ولي شهنازباعزم سترگش،داغ دادن هرگونه اطلاعات رابه دل پاسداران گذاشت.بهمين دليل بشدت وبطورهستريك باشهنازلج بودندوهميشه اوراتحت فشارروحي وجسمي ميگذاشتند.بعدازيكي دوماه ليلاومريم رادستگيركردندوشهنازراجلوي چشم فرزندانش بشدت شكنجه كردندولي اوفقط يك جمله گفت<الله اكبر، نميگم >آنقدراين جمله راتكراركرده بودكه پسركوچولواش(محسن2ساله)درسلول بازي ميكردووميدويدواين جمله راتكرارميكرد.
شهنازرابعدازطي دوران بازجويي به زندان عادل آبادشيرازمنتقل كردند.همسرشهناز اهل كازرون بودوبعدازمدتي اوراهم دركازرون دستگيركردندوبه شيرازمنتقل نمودند.اوفردي عادي ومكانيك بودوهيچگونه فعاليت سياسي نداشت.امابجرم اينكه چراهمسرت رااجازه دادي كه بامجاهدين فعاليت كندو  لو  ندادي اوراگرفتند.
به اووشهنازملاقات خصوصي دا دندشايدبتوانندباايجادرابطه خانوادگي خللي درعزم سترگ شهنازايجادكنند.شهنازدراين ملاقات باردار  شدوتمام مدت بارداري درزندان عادل آبادشيرازبود.بدليل اينكه درغذاهاي زندان كافورميريختند،شهنازبراي سلامتي نوزادش غذاهاي زندان رانميخوردوباپنيروتخم مرغ غذاهاي مشابه خودش راتغديه ميكرد.به همين دليل همواره فشارمضاعف روي اوبود.
يكروزجمعه درحاليكه همه خواهران رابراي هواخوري ازسلولهاخارج كرده بودند،شهنازدچاردردزايمان شدوبشدت درخودش ميپيچيدولي بدليل ضديت هستريك كه باوي د اشتنداورابراي چك ومعاينه نميبردندوميگفتندكلك ميزندوميخواهدفراركند.شهنازبحدي دردميكشيدكه زمين راچنگ ميزدونوزادش درآستانه تولدبود.وقتي دختران معاويه مطمئن شدندكه دردزايمان اوواقعي است اورابه بيمارستان دولتي بردندوبعدازدوساعت كه صاحب نوزادپسري شده بودبه سلولهاي نمور وآلوده وبدون افتاب عادل آبادبرگرداندند.هرچه اصراركرديم چندروزي به اومرخصي بدهندولي بدليل ترس ووحشتي كه ازاوداشتندبه اواجازه ندادند.خواهران هركدام يك لباس بسيارزيبابراي اين نوزاددوخته بودندوشهنازنام اورا بياد شريعتي، احسان (پسرشريعتي) گذاشت.
احسان موردعلاقه بچه هابودوهمه مابه اوعشق ميورزديم.احسان40 بودكه يكروزظهر شهنازراازبلندگوي زندان صداكردندوقتي به اوگفتندهمه وساليت رابياور،جريان براي همه ازجمله خودشهناز روشن بود.
چون به اوگفته بودندحكمت براي بررسي به شوراي عالي قم رفته واين يعني درانتظاراعدام.
شهنازشكي نداشت كه حكم اعدامش رسيده ولي مانميخواستيم باوركنيم ولي مارادلداري ميداد وميگفت من كه ميدانستم انتهاي اين مسير،شهادت است.محسن واحسان هم خدايي دارندوراه ماراه حسين است وبچه هاي من هم مثل قافله كربلا بايدرنج اين مسيررابدوش بكشندومطمئنم وقتي بزرگ شوندبه اين مسيرافتخارميكنند.
شهنازرابه سه فرزندش كه نزداودرسلولهاي عادل آباددودندبه زندان سپاه منتقل كردند.من ديگرشهنازرانديدم ولي بعدهاازخواهراني كه ازسپاه عادل آبادامده بودند شنيدم كه چندروزبعدهنگامي كه داشت احسان راشيرميداد صدايش زدند وغروب بودوشهنازبسرعت بچه رابه خواهران سپرد.قبل ازاينكه دست دختران معاويه به اوبرسدحمام رفت وگفت ميخو اهم غسل شهادت كنم.احسان باتمام قوابه سينه مادرش چسبيده بودواورارهانميكردانگارميدانست كه هرگزمادرش رانخواهدديدواين اخرين باراست كه ازشيره وجودمادرش تغذيه ميكند.
بالاخره آن شب شهنازرااعدام كردندوتامدتي بچه هايش پيش خواهران بودندوبعدهم هر4بچه به پرورشگاه سپرده شدند.
همسرشهنازبااينكه هيچ فعاليت سياسي نداشت 10سال حكم گرفت.درزندان عادل آبادهم پاسدارمجيدتراب پور رئيس زندان ازطريق زن بريده اي به نام كلثوم كه جنوبي بود،شايعه كردكه شهناززناي محسنه كرده است به همين دليل اعدام شد.ودربلندگوهمين راعلام كرد.واقعيت اينكه درمغزكوچك اخواندهاوپاسداران چيزي بيشتراين فهم نميشود ولي شهنازاين زن مجاهدآزاده ،درس ايستادگي وپرداخت قيمت رابه نسل آينده داد.
زندگينامه مجاهدشهيد غلام عسكرپور -شيراز، استان فارس


زندگينامه مجاهدشهيدعبدالكريم عسكري -داراب، استان فارس