مشخصات مجاهد شهید راضیه قبادپور
محل تولد: اهواز
تحصيل: دانش آموز
سن: 17
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: 1360
ميلشيای قهرمان راضيه قبادپور: باشد كه با خونهايی كه میدهيم بتوانيم خلق ستمديده را رها سازيم ميليشيای قهرمان، راضيه قبادپور، او در سال1342 در يك خانواده متوسط در اهواز متولد شد. تحصيلات ابتدايی خود را در دبستان مهر آن شهر بهپايان رساند و وارد دبيرستان بهشت اهواز شد. او يكی از دانشآموزان فعالی بود كه انجمن هواداران سازمان را در مدرسهاش بهراه انداخت و در ارتباط با انجمن دانشجويان مسلمان دانشگاه اهواز قرار گرفت. او از اعضای شور ای ادارهكنندهٌ انجمن دبيرستانش بود و به همين دليل كينهٌ عناصر مرتجع را بهشدت برمیانگيخت. عاقبت او را كه هر روز باشور بيشتر به فعاليتهای مبارزاتيش ادامه می داد از دبيرستان اخراج كردند و او مجبور شد در دبيرستان نظاموفا ثبتنام كند. با شروع جنگ ضدميهنی خمينی، راضيه مسئوليت تعاونی امداد حنيف را بهعهده گرفت و به ياری مردم شتافت. اما پس از دوماه به همراه 60تن ديگر از هواداران سازمان توسط پاسداران دستگير شد و مدت يكماه را در زندان بهسر برد. بعد از آزادی ديگر در اهواز نميتوانست فعاليت كند و بهناچار به تهران آمد. راضيه قهرمان بلافاصله ارتباط خود را با انجمن دانشآموزان دبيرستان خوارزمي برقرار كرد و بهفعاليتهای خود ادامه داد. در سرفصل 30خرداد60 او ازجمله ميليشياهای پاكبازی بود كه درس را رها كرد و بهطور تماموقت بهمبارزهٌ حرفهيی پرداخت. در روز 30خرداد در تظاهرات 500هزار نفرهٌ مردم تهران عليه ارتجاع شركت كرد. در ميدان فردوسی راضيه قهرمان توسط سنگی كه از سوی پاسداران پرتاب شده بود، از ناحيهٌ سر بهشدت مجروح شد و توسط پاسداران بهاسارت درآمد و چندی بعد بهجوخهٌ تيرباران سپرده شد. او بههنگام شهادت 17ساله بود. در وصيتنامه ساده و گويايش كه سهروز قبل از دستگيريش نوشته بود، وصيت كرده بود كه «خواهران و برادران و خانوادهاش»راهش را تا رسيدن به هدف نهايی ادامه دهند.
متن وصيتنامهٌ ميليشيای قهرمان راضيه قبادپور
به نام خدا و به نام خلق قهرمان ايران من راضيه قبادپور فرزند عبدالكريم و كلاس چهارم نظري هستم و جزو افتخارات من هست كه بگويم هوادار سازمان مجاهدين خلق هستم و اميدوارم كه لياقت آن را داشته باشم كه نام خود را ميليشيای مجاهد بگذارم. من آماده شهادت در راه رسيدن به جامعهٌ بی طبقهٌ توحيدی كه همان رهايی خلق ستمديده است هستم و اميدوارم درصورت شهادت من خواهران و برادران و خانوادهام، راهم را تا رسيدن به هدف نهايی ادامه دهند. وصيت من اين است كه در صورت شهيد شدنم خانوادهام يك گردنبند ناقابل من را بهسازمان مجاهدين هديه كند. باشد كه با خونهايی كه میدهيم بتوانيم خلق ستمديده را رها سازيم. خداحافظ. درود بر سازمان پرافتخار مجاهدين خلق ايران
27خرداد60 راضيه قبادپور
با ما در كانال تلگرام #پيشتازان راه #آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر