مشخصات مجاهد شهید غلام (مازیار) تلغری
محل تولد: روستای دشت بزرگ ـ اهواز
شهيدان سرافراز اشرف
شغل: کارگری، آهنگری، جوشکاری
سن: 42
محل شهادت: شهر اشرف
تاریخ شهادت: 1390
پیوستن به ارتش آزادیبخش: ۱۳۷۹
«باید تمام فکر و توانم را در راه مبارزه و انقلاب بهکار بگیرم» - از نامههای مجاهد شهید غلام تلغری
این احساس وظیفه، یک احساس انقلابی است، خاص و ویژه جانهای رها از خویشتن، و درجهیی از تعالی روح انسان را نشان میدهد. تعالییی که تنها با گذر از کوره انقلاب در خویشتن خویش و گسستن زنجیرهای وابسته ساز در اندیشه و درون میسر میشود. و غلام، این فرزند رنج و کار و محرومیت از روستاهای اهواز، توانسته بود این مسیر را طی کند:
«خودم، برای یک آرمان بزرگ و هدفی که داشتهام، گام به جلو نهادم تا بتوانم به آن هدفم برسم».
هدف چه بود؟ باز هم از خود غلام بشنویم:
«با توجه به ظلم و ستمگری که توسط آخوندهای ضدبشر صورت میگرفت نمیتوانستم این وضع را تحمل کنم. و تنها دلیل را وارد شدن به ارتشی میدانم که هدف نهایی آن سرنگونی (این رژیم) باشد».
مجاهد شهید غلامرضا تلغری، فرزند دلیر مردم خوزستان که عمری را در روستاها و شهرهای خوزستان با فقر و تنگدستی و رنج و زحمتکشی و کار گذرانده بود، عاقبت راه را جست و به ارتش پیکار پیوست.
زندگی با زحمتکشان و رنج کشیدگان باعث شد که او به فکر راه چاره بیفتد و با جدیت برای پای گذاردن بهآن برخیزد. و این جدیت او را به جدی گرفتن ضرورت « انقلابی در خویش» رساند.
او در نامهای به مریم رجوی، در کسوت شعری با نام « انقلاب من» مینویسد:
من آن انقلاب را با اعماق قلبم میخواندم. چرا که این انقلاب قلب اشرفی است.
انقلاب آب مقدسی است که گوهران بیبدیل و نوامیس ایدئولوژیک و شهیدان را با لبخند و مهربانی غسل تعمید میدهد.
آری انقلاب من برای (رهایی) دختران کوچک، با موهای ژولیده و پسران پابرهنه است
انقلاب من برای رهایی دختران خیابانی است
انقلاب من بهکار مجاهدان خلق میآید تا با نغمه و سرودشان، آینده شکوفا شود.
چرا که انقلاب آن زمان معنی مییابد که قلب مجاهدانش نیرومندانه در تپش باشد.
***
مجاهد خلق غلام تلغری، در نامه دیگری در دیماه ۸۸ خطاب به رهبر مقاومت نوشت: «تمام این دستاوردهای ما، از همین انقلاب است که خط سیاسی و استراتژی ما را پیش میبرد… لذا مجدداً سوگند به امضای خون و نفسی که دادهام، تا آخرین لحظه و تا آخرین قطره خونم از ارزشهای انقلاب دفاع و نسبت به آن در رکاب سردار بزرگی همچون خود شما و خواهر مریم از روی نیاز خودم با هر قیمتی که باشد وفادار بمانم.»
۸۸/۱۰/۲ غلام تلغری
غلام که از سال ۷۹ به ارتش آزادی پیوسته بود، در تمام سالهای پایداری اشرف، سرفرازانه از کورههای آزمایش عبور و برای نگهداری این برج آزادی، تلاش کرد. آخرین صحنههای پایداریاش از همه پرشکوهتر بود. شش وهفت مرداد ۸۸ و و شکوهمندتر از آن، در جمعه خونین اشرف در نوزدهم فروردین ۹۰، قامت سرفرازش صخره دفاع از اشرف بود.
بیشک، هنوز همچنین است. قامت خونین این صخرههای پایداری، از اشرف برای آزادی ایران دفاع خواهد کرد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر