۱۳۹۴ آبان ۱۷, یکشنبه

نگاهی به زندگی انقلابی مجاهدی شهید ابوطالب هاشمی - پرشور و مسئولیت‌پذیر


متولد 1340 اوز لارستان
37سال سابقه فعالیت سیاسی

من مجاهد خلق ابوطالب هاشمی با تمسک به انقلاب مریم پاک رهایی و آرمان رهایی بخش سازمان پرافتخار مجاهدین خلق در با شکوه‌ترین سرفصل و حماسی‌ترین پایداری دوران... . با شعار هیهات مناالذله یکبار دیگر با راهبران عقیدتی‌ام مسعود و مریم تجدیدعهد می‌کنم که تا سرنگونی رژیم ضدبشری ولایت‌فقیه از پای ننشینم.

این، یک معرفی‌نامه کوتاه ایدئولوژیک مجاهدیست که در شامگاه 7آبان 94 و در جریان موشک‌باران لیبرتی، تمامی زندگی و آرزوهای خود را وقف آزادی مردمش کرد.

ابوطالب در نامه‌ای، داستان پیوستن خود به مجاهدین را این‌گونه تعریف کرده: در سال 58 با خواندن نشریه و کتابهای سازمان، با سازمان آشنا شدم، علت پیوستنم به‌خاطر مواضع برحق ایدئولوژیک ـ سیاسی ـ استراتژیک سازمان برای مبارزه با استثمار برای تحقق جامعه بی‌طبقه توحیدی است که آرمان خود را در سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران جستم.

مجاهد قهرمان ابوطالب هاشمی در تمامی مراحل زندگی انقلابیش همواره مجاهدی پرتوان و مسئولیت‌پذیر و پیشقدم در به‌دوش گرفتن مسئولیتهای سنگین و سخت بود. عشق به مردم و آزادی و درک عمیق از ایدئولوژی مجاهدین از ویژگیهای برجسته او بود.

ابوطالب در وصیتنامه‌اش نوشته بود: «گرچه زندگی زیباست اما وقتی که در یک طرف محرومان، گرسنگان، استثمار شده‌ها و در طرف دیگر استثمارگران، غارتگران و جلادانی چون خمینی می‌باشند، هیچ زندگی بهتر از زندگی مبارزاتی و هیچ صوتی دلنشین‌تر از صدای مسلسل، و هیچ عطری خوشبوتر از عطر باروت نیست.

و در نامه‌یی به رهبر عقیدتی‌اش گفته بود:
 ”خواهر مریم عزیز... براستی:
اگر انقلاب شما نبود و آن شعار جبرشکن ”می‌توان و باید“ !
چگونه این همه توفان حوادث و توطئه و مهیب‌ترین بمبارانهای تاریخ را از سر می‌گذراندیم... . شما به ما آموختید که مقاومت و پایداری برای آزادی هیچ حد و مرز و محدودیتی به‌رسمیت نمی‌شناسد.
می‌توان و باید با دستی خالی اما با قلبی پر از یقین و ایمان بر آمده از خورشید انقلاب، طی طریق نمود.
می‌توان و باید به مصداق آیه ”موتوا ثم احیاهم“ با فدای همه چیز خود، در مداری بسا بالاتر، خود را احیا کنیم. این رمز ماندگاری مجاهدین است. “
ابوطالب در نامه دیگری به تاریخ 15مرداد 94 به خواهر مریم نوشته بود:
 ”خواهر مریم عزیز... . گفتنیها بسیار زیاد است که در این سطور نمی‌گنجد. در این‌جا با همه علایق و عشقی که به شما و برادر دارم، احساساتم را فرو می‌خورم تا فرصتی دیگر، اگر خدا بخواهد “
گرچه ابوطالب فرصت بیان همه آنچه را که می‌خواست بگوید، نیافت اما زندگی و شهادت قهرمانانه‌اش، همه آنچه را که دانستنش برای نسل امروز ضروریست، به روشن‌ترین بیان، گویا کرد:
ایستادگی در برابر ظلم و مبارزه در راه آزادی مردم و میهن، حتی با دست خالی!
درود و بدرود ابوطالب! درود!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر