۱۳۹۴ مرداد ۱۹, دوشنبه

بیست و ششمین شهید محاصره ضدانسانی پزشکی: درگذشت مجاهد خلق محمد هادی تعالی در آلبانی


ما دل اندر ره جانان باختیم
غلغلی اندر جهان انداختیم
آتشی اندر دل خلقمان زدیم
شورشی بر عاشقان انداختیم
مجاهد اشرفی، محمد هادی تعالی، با بیش از 40سال سابقه مبارزه در برابر دو دیکتاتوری، ظهر روز شنبه 17مرداد، در اثر ابتلا به سرطان ریه و لطمات جانکاه محاصره ضدانسانی پزشکی در اشرف و لیبرتی و جلوگیری دولت عراق از انتقال موقت وی به اربیل، در بیمارستان در آلبانی جان باخت.

مجاهد خلق هادی تعالی فرزند دلیر مردم کازرون، متولد اسفند1333، از دهه50 به هواداری از مجاهدین برخاست و به همین خاطر توسط ساواک دستگیر و متعاقباً از کارخانه‌یی که در آن کار می‌کرد اخراج شد. وی در سالهای قیام و انقلاب ضدسلطنتی، از پیشگامان اعتصابها و مبارزات کارگران در قزوین بود و پس از انقلاب به نبرد ضدارتجاعی علیه دیکتاتوری آخوندی برخاست.

هادی تعالی در مصاحبه با سیما آزادی در  4مرداد 89 خاطرات خود از دوران مبارزه سیاسی با رژیم خمینی را بیان کرد و گفت:
سال 60 دیدم حزب‌اللهیها خواهری را با چماق به‌شدت می‌زدند. برای دفاع از او رفتم خودم را هم دستگیر کردند و به کمیته بردند. تو کمیته که بودم دیدم این خواهر را آورده‌اند و با قنداق ژ-3 آن‌قدر این را زده بودند که جای سالمی رو بدنش نمانده بود. من آن‌روز هر طوری بود از اونجا فرار کردم. چند شب بعد که در یکی از باغات شهر مخفی شده بودم، دیدم بچه‌ها را آوردند؛ سه تا از همرزمام و اون خواهر رو. بستند به درخت و اونها رو اعدام کردند. موقعی که اونها را اعدام کردند همه یکصدا شعار مرگ بر خمینی سردادند. این صحنه‌ای است که هیچ‌وقت از یادم نمی‌ره و همونجا با خودم عهد بستم که تا آخرین قطره خونم و تا آخرین انتقام خون اونها رو بگیرم. همونجا و همونشب من با خودم عهد بستم و روی قلبم حک کردم؛مرگ بر رژیم خمینی و درود بر رجوی.

هادی تعالی که بیست و ششمین شهید محاصره ضدانسانی در اشرف و در لیبرتی است، طی سه دهه در صفوف مجاهدین و ارتش آزادی و به‌ویژه در دوران پایداری در اشرف، در همه کارزارها دلیرانه جنگید، در جریان حماسه ایران در 6 و 7مرداد 88 در برابر حمله وحشیانه مزدوران رژیم به اشرف دلاورانه پایداری کرد و به‌شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و مجروح شد اما با ایستادگی و پایداری همراه با همرزمانش توطئه‌های رژیم آخوندی و مزدوران عراقی‌اش علیه مجاهدان اشرفی را به شکست کشاند.

مجاهد خلقهادی تعالی، در شمار متخصصان برق و راه‌اندازی و تعمیرات ژنراتورها در لیبرتی نقش ارزشمندی در کارزار مقاومت در برابر محدودیتها و محاصره ضدانسانی و تأمین نیازهای ضروری همرزمان مجاهدش داشت.

از سال 1392 پزشکان در بغداد تشخیص دادند او مبتلا به سرطان ریه است و توصیه کردند برای معالجه به اروپا یا اربیل منتقل شود. اما نه تنها تلاشهای نمایندگان ساکنان برای انتقال او به اروپا یا اربیل بی‌نتیجه ماند، بلکه محدودیتهای ظالمانه و تأخیر و تعلل عمدی نیروهای عراقی برای درمان او در بغداد، بیماری او را وخیم‌تر کرد. دهها نامه‌هادی تعالی و نمایندگان ساکنان و گزارشهای روزانه لیبرتی در این باره خطاب به مقامهای ملل‌متحد و مقامهای آمریکایی نقش دولت عراق در زجرکش کردن او را به خوبی برملا می‌کند.

نماینده ساکنان در روز 2آوریل 2014 در نامه به نیکلاس ملادنف، نماینده ویژه دبیرکل در عراق، برای چندمین بار خواستار انتقال سریع هادی تعالی به اروپا برای معالجه شد. وی تأکید کرد اگر چنین امکان سریعی وجود ندارد از دولت عراق بخواهد مانع انتقال او به اربیل برای معالجه نشود. نماینده ساکنان یادآور شد در هر یک از این دو حالت همه هزینه‌های انتقال و درمان او توسط مجاهدین پرداخت خواهد شد.

کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت در گزارش به شورای امنیت در ژوییه 2014 تصریح کرد: «آقای هادی تعالی از 9ماه پیش از سرطان ریه رنج می‌برد. ساکنان درخواست کرده‌اند که برای معالجه به اروپا و اگر ممکن نیست به اربیل منتقل شود. اما به‌رغم وعده‌های کمیساریای عالی پناهندگان، او هنوز به اربیل منتقل نشده است».

در 17ژوئن 2014 نماینده ساکنان، هادی تعالی را جزو «بیمارانی که در شرایط کنونی انتقال آنها از عراق از اولویت بسیار بالا برخوردار است» برای کمیساریای عالی پناهندگان ارسال کرد و نوشت: «از شما می‌خواهم آنها را هر چه سریعتر به یک کشور اروپایی ولو به‌طور موقت منتقل نمایید».

هادی تعالی در 25ژوئن 2014 به حقوق‌بشر یونامی نوشت
:«دو هفته است ریل درمانی‌ام به‌دلیل ممانعت دولت عراق از تردد ما به بغداد متوقف شده است... . با این کارشکنیها و محدودیتهای دولت عراق بیماریم در حال پیشرفت است و امید به بهبودیم هر روز کمتر می‌شود لذا از شما می‌خواهم که تا دیر نشده، مداخله کنید».

در 19سپتامبر 2014 به نماینده ویژه دبیرکل نوشت :«امروز با خبر شدم یکی از دوستانم به نام تقی عباسیان... زجرکش شد. من... از نزدیک شاهد زجر و دردی که برای اجرای یک قرار پزشکی متحمل می‌شد، بوده‌ام. خودم هم در معرض چنین شکنجه‌ای ا ز طرف عوامل نخست‌وزیری سابق عراق مستقر در کمپ بوده و هستم. برای من مسجل است... اگر تقی عباسیان مینیمم دسترسی آزادانه به خدمات درمانی درحد یک شهروند عادی را داشت سالهای بیشتری زندگی می‌کرد و این‌قدر زجر نمی‌کشید. ... . آیا من هم باید به سرنوشت او دچار شوم. من بارها در نامه‌های متعدد نوشته‌ام وضعیت کنونی من و پیشرفت سرطانم به‌دلیل همین محاصره ظالمانه بوده، اولاً در تشخیص بیماری آن‌قدرتأخیر شد که بیماری پیشرفت کرد ثانیا در ریل درمان... آن‌قدر مورد آزار و اذیت قرار گرفتم که درمان برای من کشنده‌تر از سرطان شده است. به‌طور مثال هر بار که برای شیمی درمانی می‌رفتم، اولاً به‌دلیل تأخیرات عمدی عوامل نخست‌وزیری در خروجی کمپ با تأخیر بسیار به بیمارستان می‌رسیدم، ثانیا هر بار همین عوامل که همراه ما برای شکنجه بیشتر ما می‌آمدند فشار می‌آوردند که پروسه تزریق 4ساعته در 2ساعت انجام شود که نتیجه آن شوک و دردهای وحشتناک بود که خود یک شکنجه برای من شده بود.

... شما تعهد داده بودید که ما در کمپ موقت لیبرتی که اکنون نزدیک به سه سال از عمر آن می‌گذرد دسترسی آزاد به خدمات پزشکی داشته باشیم که نه تنها خبری از آن نیست بلکه بیشتر ابزاری برای شکنجه و زجرکش کردن بیماران است. آیا وقت آن نرسیده که مجریان این محاصره ضدانسانی از کمپ اخراج شوند... . لطفاً به خودتان اجازه ندهید تا شاهد مرگ جانگداز دیگری در لیبرتی در اثر این زندان‌سازی و محاصره ظالمانه از طرف عوامل استخبارات که به‌جا مانده از دولت سابق هستند باشید».

مجاهد خلقهادی تعالی در آبان93 برای معالجه به آلبانی منتقل و در بیمارستان بستری شد.

به‌رغم دردهای جانکاه و فشارهای طاقت‌فرسایی که مزدوران رژیم در کمیته سرکوب در نخست‌وزیری عراق بر مجاهدان اشرفی وارد می‌کردند، اما او همراه با همرزمانش مقاومت تا فراسوی جان و روان را برگزید و این مسیر را سرفرازانه پیمود. اما به‌دلیل پیشرفت بیماری ناشی از تأخیر در معالجه، تلاشهای پزشکان مؤثرواقع نشد و سرانجام مجاهد قهرمان محمد هادی تعالی، پس از سالها ایستادگی و پایداری شکوهمند در برابر محاصره ضدانسانی و بیماری، با سرافرازی به عهد خود وفا کرد و به همرزمان شهیدش پیوست.

پاسخ مجاهد قهرمان هادی تعالی به عهد پرچم در لیبرتی و ابلاغیه چراغ خاموش در آستانه فروغ جاویدان حسینی:

جواب من به اتمام‌حجت پرچم فروغ و ابلاغیه ترک لیبرتی اینست: هزار بار هیهات منا الذله
ایکاش به جای یک جان هزار جان داشتم و همه را در راه و رکاب رهبری برادر مسعود و خواهر مریم می‌دادم که باعث افتخار و سربلندی نه تنها خودم بلکه خانواده و تمام اجدادم است
محمد هادی تعالی ۱۰/۸/۹۳
در ماه مبارک رمضان امسال، او که در سخت‌ترین شرایط بیماری بود، با عزمی انقلابی و توحیدی برای مجاهدت در راه خدا و خلق و آزادی ایران از چنگال استبداد شوم دینی نوشت: بارالها در شرایط خطیر و سرنوشت‌ساز و حساس خاصی هستیم آنچه ارتجاع و استعمار برای ما تهیه دیده بودند و کمر به آن بستند که از ما اثری باقی نماند با پوش‌های مختلف از کشتار مستقیم تا فروپاشی نرم کیدشان به خود برگشت و به یمن رهبری مسعود و مریم رسوای خاص و عام شدند
با این‌که دکترها جوابم کرده‌اند مرا چه باک ولی اگر فرصتی و امانی باشد بزرگترین نکرده و تعهدم همانا رساندن خواهر و برادر به تهران است می‌خواهم محقق کنم و خودت می‌دانی آرزوی چند ده ساله من است آن هم برای خلقی اسیر و در زنجیر و در انتظار ولی باز هم می‌گویم هر چه مشیت توست گردن خواهم گذاشت الهی الک الحمد و لک الشکر

محمد هادی تعالی ۱۷/۴/۹۴
موضوع بعدی که می‌خوام بگم به قیام‌آفرینان مردم و جوانان ایران هست. بدونید این مبارزه‌ای که ما می‌کنیم، بیش از صد سال ریشه در خاک میهنمون داره. از زمان ستارخان، باقرخان، میرزای جنگل، و تا مصدق کبیر و تا حنیف کبیر و تا مسعود و مریم. مصدق کبیر در بیدادگاه رژیم گفت اونجا که منافع مملکتم باشه، اونجا که منافع میهنم باشه، نه پدر دارم نه مادر دارم نه پسر دارم و نه دختر. و دژخیم به تو می‌گم اونجا که منافع خلقمونه، اونجا که منافع آزادی میهنمونه، نه پدر دارم، نه مادر دارم، نه فرزند دارم، هیچ‌کس. فقط وطنم و آزادیشه که جلوی رویم دارم.

دژخیم! تو بما می‌گویی محارب! آری افتخار می‌کنیم که محاربیم. با کمک همین قیام کننده‌ها تو را سرنگون خواهیم کرد. منتظر باش همین روزها مثل عقاب بالای سرت فرود خواهیم آمد.

رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، خانم مریم رجوی، با درود به روان پرفتوح و رزم پایدار مجاهد خلقهادی تعالی گفت: سلام بر او که درصفوف رنجبران و کارگران ایران برای آزادی علیه دیکتاتوری پیشین به پاخاست و راه مجاهدین خلق ایران را برگزید، در صفوف مجاهدین و نبرد آزادیبخش با فاشیسم دینی، دلیرانه چنگ درچنگ شد و در سالهای سخت نبرد و پایداری در اشرف و لیبرتی به عهد خود با خدا و خلق وفا کرد.

خانم رجوی با تسلیت به مجاهدان اشرفی و ستایش از مقاومت و صبر و شکیبایی بیست و ششمین شهید محاصره ضدانسانی، دولت آمریکا، یونامی، کمیساریای عالی پناهندگان و دولت عراق را به اقدام فوری برای پایان دادن به زندان‌سازی و محاصره ضدانسانی لیبرتی که از مصادیق جنایت علیه بشریت است فراخواند و افزود: ممانعتهای صورت گرفته در درمان به موقع بیماریهادی تعالی، یک جنایت آشکار است و به‌خاطر همین فشارها، به گفته خودش، درمان برایش کشنده‌تر از سرطان و شوک و دردهای وحشتناک‌اش به یک شکنجه تبدیل شده بود، اما در این رویارویی نیز رژیم ولایت‌فقیه را به شکست کشانید.

این است راه و رسم یک مجاهدٍ ایمان و آرمان که بیماری و شهادت‌اش نیز یکسره نبرد است و پپامش یقین و امید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر