فاطمه دانش آموز فعال بود و با نام مستعار محبوبه معروف بود. محبوبه صبح 30خرداد 60 در خانه اي معروف به خانه 40نفره دستگير شده بود. ولي بدليل شجاعت و دلاوري خاصي كه داشت توانسته بود از ماشين سپاه خودش را بيرون پرتاب كند و از دست دژخيمان نجات يابد و به مبارزه اش ادامه دهد.
فاطمه هم تيم گوهر ادب آواز بود. وي پس از عمليات به تهران رفته بود تا فعاليتش را در تهران ادامه دهد. ولي در يك رفت و آمد به شيراز توسط يكي از آشنايانش شناسايي و سپس دستگير شد.
خاطرات اين عمل انقلابي را فاطمه اينچنين نقل كرده بود:
«براي اين عمل انقلابي 50خواهر مجاهد كانديد شدند ولي گوهر با صلاحيت بي نظيرش انتخاب شد.حدود 6 ـ 4ماه روي طرح كار كرديم. ابتدا قرار بود دستغيب جنايتكار را در نماز جمعه بدرك واصل كنند ولي بدليل اقدامات امنيتي شديد تصميم گرفتند عمليات را به خانه او در محله اي در وسط شهر براي روز جمعه هنگام خروج اين جنايتكار از خانه اش منتقل شود.
براي اين كار گوهر بعنوان نفر عمل كننده كه ميزان زيادي مواد منفجره در زير لباسش مخفي كرده بود و خودش را به شكل زن بارداري در آورده بود و فاطمه نفر دوم تيم علامت دهنده بود.
چند ماه روي طرح كار كرديم و گوهر خستگي ناپذير بي وقفه در شناسايي ها و تمرينات با جديت تمام شركت مي كرد.
خانه دستغيب در يك كوچه باريك و طولاني با ديوارهاي بلند بود. يك سر كوچه به خيابان منتهي مي شد و بوسيله شهرباني (در سال 61 نيروهاي سه گانه هنوز ادغام نشده بودند) حفاظت مي شد.
فاطمه و گوهر از صبح روز جمعه با تردد در مسر حركت دستغيب منتظر او بودند كه ناگهان دستغيب با 13محافظ و نوه اش از خانه اش بيرون مي آيد و فاطمه كه نفر علامت دهنده بود به گوهر علامت مي دهد و گوهر از او خداحافظي مي كند و با شتاب به سمت ماموريتش مي رود گوهر با فداي جان خود اين جنايتكار را به همراه 13محافظ و نوه اش به درك واصل كرد. »
تا حدود 3روز رژيم در خبرگزاري ها و تلويزيون اعلام مي كرد كه در مسير تردد دستغيب بمب گذاري شده. ولي بعد از پخش وصيتنامه گوهر و پخش خبر مقدس انتحاري آن هم توسط يك زن جوان مجاهد جوششي در جامعه ايجاد شد.
صبح جمعه كه وحوش پاسدار خبر را از نماز جمعه شنيدند به همه خانه هاي هواداران حمله مي كردند و كينه حيواني شان را روي هر كس به چنگشان مي افتاد پياده مي كردند. فاطمه مي گفت: «در آخرين لحظاتي كه از گوهر جدا مي شدم به او گفتم گوهر لحظه انتخاب توست. گفت من هيچ چيز پشت سر ندارم آنچه دارم در پيش روست.»
و با گامهاي بلند از من جدا شد. هرگز لبخند زيباي او را در آخرين ديدار فراموش نمي كنم.
فاطمه را بعد از دستگيري زير شكنجه هاي روحي و جسمي شديدي قرار دادند و از او مصاحبه مي خواستند. اما او قهرمانانه مقاومت كرد و سرانجام وي را در سال 61 يا 62 اعدام كردند.
درود بر هر دوی این قهرمانان
پاسخحذفراهشان تا سرنگونی کامل ولایت فقیه ادامه دارد
درود بر این شهامت و این شجاعت براستی که زن مجاهد خلق راه گشایی را خلق کرد
پاسخحذفهر لحظه شهدای مجاهد خلق و قهرمانانی چون گوهر ادبآواز و فاطمه افراسیابی و تک تک شهیدان مجاهد خلق را با خودمان داریم. با یاد آنهاست که در پرتوی مهر تابان ایرانزمین به تعهد بزرگمان یعنی سرنگونی رژیم آخوندی میرسیم.
پاسخحذف