۱۳۹۸ اسفند ۷, چهارشنبه

مجاهد شهید صغری سلیمانی


مشخصات مجاهد شهید صغری سلیمانی

محل تولد: جيرفت
سن: ۳۰
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

صغری سلیمانی شیرزن مجاهدی بود که به‌رغم داشتن ۵فرزند به میدان نبرد انقلابی شتافت و در اوج حماسه و جنگ‌آوری، در فروغ جاویدان، خون پاکش را فدیهٌ رهایی خلق و میهنش کرد. صغری از سال۵۷ هوادار سازمان بود. در پخش نشریه و تراکت و تهیهٌ امکانات مالی برای سازمان فعال بود. در فاز نظامی در زمینهٌ نقل و انتقال سلاح دلیرانه مجاهدت کرد. هم‌چنین در تهیهٌ امکانات مالی بسیار دلسوز و فعال بود. ‌در خرداد سال ۶۴ عازم منطقه مرزی شد .شیرزن مجاهد صغری سلیمانی در منطقه مسئولیتهای مختلفی در پشتیبانی یکانهای رزمی به‌عهده داشت. او در میان همرزمانش به صفا و خلوص شناخته می‌شد و روحی پرصلابت و جسور داشت. عشق و ایمان او به سازمان و به رهبری و دلسوزی و مایه‌گذاریش زبانزد همه بود. آخرین فراز از زندگی انقلابی خواهر مجاهد صغری سلیمانی در عملیات کبیر فروغ جاویدان بود. شب قبل از عملیات، در یک خداحافظی شورانگیز فرزندان کوچکش را به مسئولان مدرسه سپرد. صبح روز بعد به صحنهٌ عملیات شتافت و سلاح ستم‌سوزش سینهٌ بسیاری از پاسداران شب را درید و آتش خشم انقلابی خلق را به دژخیمان خمینی نشان داد. سرانجام در یکی از درگیریها مورد اصابت گلوله قرار گرفت و خون پاکش مشعلی شد فرا راه رهایی خلق قهرمان ایران، به‌ویژه زنان آزادهٌ میهنمان.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ اسفند ۵, دوشنبه

مجاهد شهید سعید گلستان‌فرد


مشخصات مجاهد شهید سعید گلستان‌فرد

محل تولد: کازرون
شغل: ديپلم
سن: ۲۴
محل شهادت: مریوان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵

مجاهدین شهید محمد مهدی(صمد) و سعید گلستان فرد، هر دو از کودکی به‌واسطه وضعیت اقتصادی خانواده‌شان بادرد آشنا شدند و رنج محرومیت را حس کردند. پدری نانوا با شش سر عائله و زندگی در شهرستانی محروم، مثل کازرون، نقطه شروع جوشش انگیزه‌های دو برادر و زمینه هایی برای فکر کردن به‌یک تغییر، یک دگرگونی در این مناسبات ظالمانه بود. شروع با برادر بزرگتر محمد مهدی بود که او را صمد. می‌نامیدند
مجاهد شهید محمد مهدی (صمد)گلستان فرد، پیش از انقلاب ضد سلطنتی و در زمانیکه دانش‌آموز دبیرستانی بود، در جلسه‌ها و محافل مذهبی شرکت می‌کرد. اگرچه این جلسات در شروع صمد را با پایه‌های اسلام آشنا کرد، اما دردهای صمد با گام گذاشتن در عرصه عمل اجتماعی و پیوند با مردم محروم درمان می‌شد. به‌همین خاطر بعد از ورود به‌دانشگاه و آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران، خیلی زود آن گمشده و درمان دردها را پیدا کرد و تحت تأثیر دفاعیات اعضاء مرکزیت سازمان، جذب مجاهدین شد.
در همان دوران با شرکت در حرکتهای صنفی دانشجویان، اولین گامهای عصیان در برابر ستم را برداشت و در جریان رویارویی با گارد ضد خلقی دانشگاه شیراز، مجروح شد. بعد از شکل گیری اولین جرقه‌های قیام ضد سلطنتی، صمد به‌کازرون بازگشت و در همبستگی با سایر دانشجویان، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را گسترش داد.
در همین دوران، جوانه‌های خیزش و عصیان در سعید که برادر کوچکتر بود نیز شروع به‌روییدن کرد. صمد با کسب ویژگیهای انقلابی، در میان خانواده و دوستان و آشنایان تبدیل به‌ الگو و سرمشقی شده بود و سعید تحت تأثیر ارزشهایی که در برادر بزرگترش متبلور شده بود، با دنیایی متفاوت آشنا شد.

پیوستن سعید به‌دریای خروشان خلق

مجاهد شهید سعید گلستان‌فرد داستان پیوستنش به‌دریای خروشان قیامهای مردمی، در جریان انقلاب ضد سلطنتی را این‌طور شرح می‌دهد: «با شروع حرکت خروشان خلق، علیه شاه دیکتاتور، من هم سراپا شور و امید در آن شرکت کردم. در این زمان تغذیه فکری‌ام را زندگینامه و دفاعیات شهدای سازمان مجاهدین خلق ایران تأمین می‌کردند. در اولین حرکت اعتراضی شهرمان کازرون و اولین تظاهرات دانش آموزی که از دبیرستان محل تحصیلم شروع شد، حضوری فعال داشتم و بعد از آن هم در تمامی حرکتهای اعتراضی شرکت داشتم. در این زمان تا اندازه ای به‌وجود تضادها پی بردم. دقیقاً شرایط حکومت نظامی و محرم سال۵۷ را به‌یاد می‌آورم که عناصر سازشکار و مرتجعانی که آن زمان خانه نشینی را ترویج می‌کردند و بعدها زیر عبای قدرت خزیدند، پلاکاردهای ترویج مبارزه قهر آمیز را از دست دانشجویان انقلابی می‌گرفتند. تا این‌که قیام بهمن به‌وقوع پیوست و من هم همراه با دریای خلق، در این قیام بزرگ شرکت کردم».
شهادت مجاهد خلق صمد گلستان فرد
مجاهد شهید صمد گلستان فرد، در سال ۱۳۵۹ هم‌زمان با اولین دوره انتخابات مجلس، از شیراز به‌کازرون آمد و در ستاد انتخاباتی مجاهدین، مشغول فعالیتهای تبلیغاتی و افشاگرانه شد. بعد از جریان انتخابات و رد صلاحیت کاندیداهای مجاهدین، چماقداران خمینی به‌ستاد انتخاباتی سازمان حمله کردند و صمد که از محافظان ستاد بود در جریان درگیری با اوباش رژیم به‌شدت مجروح شد. بعد از سی خرداد سال ۱۳۶۰، صمد توسط مزدوران رژیم مورد شناسایی قرار گرفت و در خوابگاه دانشجویان دستگیرشد و کمتر از پنج ماه بعد، با پیکری مجروح از شکنجه و جانی دردمند. توسط دژخیمان خمینی به‌شهادت رسید. اتهاماتی که طبق آن این مجاهد دلیر را به‌اعدام محکوم کرده بودند عبارت بودند از این قرار بود: «شرکت در تظاهرات سی خرداد سال۶۰، عضویت در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق ایران و یک میلیون تومان کمک مالی به‌ سازمان».

سعید بار مسئولیت سنگین تری حس می‌کند
با شهادت صمد، سعید بار مسئولیت سنگین‌تری را بر دوشهای خود حس می‌کرد..او خود در نامه‌ای به‌خانواده‌اش این‌طور نوشت: «مگر نه این بود که صمد گناهی جز این نداشت که برای مردمش عدالت و برابری می‌خواست؟ اگر به‌ این اعتقاد داریم که خون او به‌ناحق بر زمین ریخته شده. پس چگونه می‌توانم بی خیال بنشینم و به‌خونخواهی برادر بلند نشوم. گو این‌که خودم هم در این‌راه کشته شوم. ”ان لم یکن لکم دین و لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیا کم“. اگر دین ندارید و از روز بازگشت ترسی در دل شما نیست، پس لااقل در دنیا مردمی آزاده باشید. این، فریاد آخرین حسین بن علی پیشوای عقیدتی همه مجاهدین بود که در هنگام مرگ سر می‌داد. رهبر انقلابی که با همه فرزندان و برادر و خانمانش به‌صحنه نبرد شتافته بود و اکنون بعد از شهادت همه یاران و عزیزانش خود نیز بر خاک افتاده بود».
سعید همان‌طور که خودش هم در همین نامه نوشته بود، با عزمی جزم، با طوفانها در آویخت و هم پیمان با قایقرانها، از جان گذشت و جانانه به‌نبرد برخاست.

دوران آبدیدگی سعید

با گذشت زمان، شرایط مبارزه هم پیچیده‌تر ‌و دشوارتر شد. سعید مدت کوتاهی در کازرون بود و بعد از آن به ‌شیراز منتقل شد. هم‌زمان با تظاهرات سراسری پنجم مهر ماه سال۱۳۶۰ مخفیانه به‌ تهران رفت و تا سال۱۳۶۲، در تهران بود. خود سعید این برهه از زندگی مبارزاتیش را سخت‌ترین سالهای عمرش توصیف کرده، چرا‌که از یک طرف هر روز خبر شهادت یاران مجاهدش را میشنیده و از طرف دیگر مدتی ارتباطش با سازمان مجاهدین قطع شده بوده. با اینحال هیچ‌گاه از وصل مجدد ناامید نشد و سرانجام در تیرماه سال۶۲، مخفیانه خودش را به ‌منطقه کردستان رساند و باز هم جویبار بیقرار جانش را به‌ سرچشمه امیدها و آرزوهایش وصل کرد.
مجاهد شهید سعید گلستان فرد بعد از انتقال به‌ کردستان، با همان روحیه‌ی پراشتیاقی که داشت، به‌سرعت آموزشهای ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتی را فراگرفت و با کسب صلاحیتهای لازم، در هیأت فرمانده یک واحد، به‌مبارزه پیگیر و خستگی ناپذیرش ادامه داد.
همرزمان و یاران مجاهدش، او را به‌اسم فرمانده یدالله می‌شناختند و گفتنیهای بسیار زیادی درباره‌اش دارند‌. از انضباط انقلابی و جدیت ستایش انگیزش ، از روحیه بشاش و رابطه‌های گرمش، از عشقش به‌آرمانی که برگزیده بود و از ایمان و اعتقادش به‌راهبران این مسیر پرشور؛ یاران و همرزمانش صحبتها و خاطرات زیادی دارند. یکی از همرزمانش، سعید را این‌طور توصیف می‌کند: « ویژگی بارز و چشمگیر شخصیت سعید، پاکباختگی و فدای مطلقی بود که از تمام کردار و گفتار او ساطع می‌شد. او چنان سبکبال و چابک به‌انجام مسئولیتهاش می‌پرداخت و با گشایش و سعه صدرانتقاداتش را می‌پذیرفت که انگار هیچ چیز به‌جز عشق به‌خلق در زنجیر و آرمانهای والای سازمان و کینه‌ای عمیق نسبت به‌خمینی ضدبشر در وجودش رخنه نداشت. صورت همیشه خندان و روحیه شاد او را جز جنایتهای وحشیانه‌ی خمینی جلاد در حق مردم بیدفاع وطنمان در هم نمی‌کشید و چندین بار شاهد بودم که اشک در چشمهایش حلقه میزد و انگار می‌خواست بال دربیاورد و به‌سمت مردم زیر بمباران و یاران شهیدش در میدانهای نبرد شهرهای مختلف کشور، پرواز کند.»

 وقت پرواز!
روز بیست و یکم خردادماه سال۱۳۶۵،   روزی که سعید بعد از نبردی چند ساعته با مزدوران رژیم در حوالی شهر مریوان، سرفرازانه به‌خاک افتاد و به‌برادر شهیدش صمد و هزاران هزار گل سرخ دیگر پیوست. مجاهد شهید سعید گلستان فرد همان‌طور که خودش گفته بود، آزادانه زیست، آزادانه انتخاب کرد و آزادانه پرگشود و رفت. رفت تا به‌ رنجها و محرومیتهای مردم میهنش پایان دهد. رفت تا دیگر هیچ کودکی، معصومیت کودکیش را در دشواریهای کار و در تلخی فقر گم نکند. رفت تا زندگی را آنطور که باید معنا کند‌. 

مریم رجوی: جوانانی پرشور، آگاه،‌ راست قامت،‌ زیبا و فداکار که با دلیری، با ارتجاع غدار رو در رو شدند. با یک نام و آرمان به‌پاخاستند. از آزادی دفاع کردند و تبلور شرف مردم ایران شدند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ اسفند ۲, جمعه

مجاهد شهید سیدمسلم موسوی‌اصل


مشخصات مجاهد شهید سیدمسلم موسوی‌اصل

محل تولد: خرمشهر
سن: ۳۰
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

سیدمسلم موسوی‌اصل، توسط برادر مجاهدش با سازمان مجاهدین آشنا شد. در سال۵۹ فعالیتش را در نهاد دانش‌آموزی اصفهان شروع کرد. ابتدا در بخش تبلیغات انجمن به کار پرداخت. توزیع نشریهٌ مجاهد و پخش اعلامیه‌های سازمان در مناطق مختلف شهر ازجمله فعالیتهایش بود. مسلم تابستان۶۰ همراه با برادرش دستگیر گردید و به زندان برده شد. برادرش مجاهد شهید سیدربانی موسوی در همان ماههای اول اعدام شد. سید‌مسلم پس از آزادی از زندان برای وصل مجدد ارتباط خودش با سازمان تلاش کرد. در سال۶۴ از کشور خارج شد و در ارتباط با سازمان قرار گرفت. پس از چند ماه وارد قرارگاههای ارتش آزادیبخش شد و در یکانهای رزمی سازماندهی گردید. در چند رشته عملیات از‌جمله عملیات بزرگ چلچراغ شرکت کرد. سرانجام روزهای فراموش‌نشدنی آمادگی برای عملیات فروغ رسید. روزهایی که مسلم دیگر خستگی نمی‌شناخت و خود را برای شرکت در این نبرد پرشکوه آماده می‌کرد. در عملیات فروغ جاویدان پس از چند روز رزم و جانفشانی به جاودانه‌فروغها پیوست.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

مجاهد شهید عباس کمالیان


مشخصات مجاهد شهید عباس کمالیان(کمالی)

محل تولد: برازجان
سن: ۲۳
شغل: معلم
محل شهادت: برازجان
تاریخ شهادت: بهمن ۱۳۶۰

مریم رجوی: نه فقط عکس این شهیدان، بلکه خودشان هم در کنار ما هستند و حاضرند. اگرچه مزارشان ناپیداست، اما یادشان در قلب میلیون‌ها ایرانی هست و می‌تپد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید سیدهدایت‌الله حاتمی


مشخصات مجاهد شهید سیدهدایت‌الله حاتمی

محل تولد: دوگنبدان
تحصیلات: ديپلم
سن: ۲۶
محل شهادت: دهلران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ بهمن ۲۷, یکشنبه

مجاهد شهید سیروس قادری قهفرخی


مشخصات مجاهد شهید سیروس قادری قهفرخی

محل تولد: آبادان
سن: ۳۳
تحصیلات: دانشجوی خلبانی هلیکوپتر ‌ـ‌ فرانسه
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

سیروس قادری حین تحصیل در فرانسه از سال۵۷ با مجاهدین آشنا شد. در سال۱۳۶۰ به‌طور حرفه‌یی با انجمن دانشجویان مسلمان در فرانسه‌ ـ‌هوادار سازمان‌‌ـ‌ به فعالیت پرداخت. ابتدا مسئول انجمن در شهرستان بزانسون بود و سپس به پاریس منتقل شد و به‌عنوان یکی از مسئولان کمیتهٌ اجتماعی انجمن به فعالیت ادامه داد. در سال۶۲ در آموزشگاه کودکان و نوجوانان مجاهدین، به‌کار پرداخت. انقلاب ایدئولوژیک در سال۶۴ یک سرفصل کیفی برای او بود. پس از آن دیگر ماندن در خارجه را برای خود جایز نمی‌دانست و مصرانه متقاضی اعزام به خط مقدم نبرد بود: «…‌برای ‌پیوستن به صفوف رزمندگان مجاهد و وفای به عهدی که با خدا و با خلقم و کشورم بسته‌ام و هم‌چنین برای نثار خون خود به ‌پای کلمهٌ مقدس و روح‌بخش آزادی و برای شتافتن به یاری محرومان و ستمدیدگان چشم‌انتظار ایران و برای ‌پاسخ دادن به یاری طلبیدن برادر مجاهد و رهبری عقیدتی مجاهدین مسعود از سازمان تقاضای رفتن به منطقه را دارم. به امید آن‌که خداوند مرا در این راه ‌پرافتخار یاری نماید و توفیق فداکاری در راه جامعهٌ بی‌طبقهٌ توحیدی را به من عنایت کند…». تقاضانامه ‌ـ‌ ۱۰اسفند۶۵ سرانجام در آستانهٌ عملیات فروغ جاویدان، خود را به قرارگاههای ارتش آزادیبخش رساند و طی سه روز نبرد، دلیرانه جنگید و در یکی از نبردها در گردنهٌ حسن‌آباد به‌شدت مجروح شد و ساعاتی بعد به‌شهادت رسید.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید


۱۳۹۸ بهمن ۲۵, جمعه

شهادت الله قلی‌خان جهانگیری شخصیت مبارز عشایر فارس


الله قلی‌خان جهانگیری، محبوب عشایر و مردم محروم فارس و اصفهان، یک مبارز سیاسی زمان شاه بود که آثار شکنجه شدن توسط ساواک شاه را نیز بر پیکر خود داشت.
الله‌ قلی‌خان جهانگیری به‌رغم این‌که خودش از یک خانواده مرفه بود، زندگیش را وقف محرومان منطقه کرده بود. به‌ همین علت بود که عشایر و کشاورزان مناطق کوهستانی بین اصفهان و فارس علاقه بسیار زیادی به او داشتند.

آشنایی الله قلی‌خان جهانگیری با سازمان مجاهدین خلق ایران

الله قلی‌خان در زمان شاه و از سال ۱۳۵۲ به بعد زندانی سیاسی بود و در همین زمان با مجاهدین آشنا شد. او چندی قبل از سقوط رژیم شاه در دوران انقلاب ضدسلطنتی از زندان آزاد گردید.
الله قلی‌خان جهانگیری پس از انقلاب ضدسلطنتی، با مشاهدهٔ ماهیت ضدمردمی رژیم خمینی، فعالیت‌های خود را در جهت احقاق حقوق دهقانان و عشایر محروم و ستم‌کشیده ادامه داد و از جمله اقدام به تشکیل ستادی در منطقه سمیرم در جهت اصلاحات ارضی کرد.
پس از ۳۰خرداد ۱۳۶۰، نیروهای سرکوبگر خمینی به مرکز فعالیت او و همرزمانش حمله کردند. این آغاز چندین سلسله درگیری بین الله قلی‌خان و یارانش با سپاه پاسداران و بسیج عشایری و دیگر مزدوران رژیم بود. به‌دنبال درگیریهای مسلحانه با پاسداران، الله‌ قلی‌خان جهانگیری به همراه تعدادی از جوانان غیور عشایر محروم منطقه سمیرم اصفهان در کوه‌های حدفاصل سمیرم و نورآباد مستقر شدند. از آن پس الله‌ قلی‌خان و یارانش در کنار مجاهدین همگام با مقاومت سراسری مردم ایران به نبرد علیه رژیم خمینی ادامه دادند.

الله قلی‌خان جهانگیری از حامیان بزرگ مجاهدین

الله‌ قلی‌خان جهانگیری از مبارزان دلیری بود که ارادت فراوانی به مجاهدین داشت و از هر کمک و اقدامی در جهت یاری رساندن به آنها دریغ نمی‌کرد. او در این‌باره به عشایر قهرمان توصیه می‌کرد و می‌گفت: «خانه هر فرد دهقان و چادر هر یک از عشایر فارس و اصفهان و کهکیلویه و بویراحمد و چهارمحال بختیاری باید به‌صورت خانه امنی برای مجاهدین و مبارزین مسلح خلق درآید. امروز حمایت از مجاهدین خلق و کمک به چریک‌های مسلح این سازمان و دیگر همرزمانش در شهرها و روستاهای ایران وظیفه هر فردی است که خود را متعلق به این آب و خاک می‌داند».

الله‌ قلی‌خان جهانگیری در نبردهای حماسی با پاسداران خمینی 

یکی از مجاهدینی که مدتی در کنار الله‌ قلی‌خان و در چندین نبرد همراهش بوده، ماجرای آشنایی‌اش با او و نبرد الله‌ قلی‌خان را تا شهادت این‌گونه تعریف می‌کند:
«در فروردین ۱۳۶۱ همراه ۱۰مجاهد دیگر از جمله مجاهدان شهید جواد ایزدی، پرویز توحیدی، غلامرضا جان‌ملکی، کرامت‌الله سیوندانی، جواد فرصت، عبدالحمید مختاری، سعید مختاری و مجید نیکنام موفق شدیم از زندان کازرون فرار کنیم. قبل از اقدام به فرار از زندان، توانسته بودیم با رزمندگان عشایر مستقر در کوه‌های فارس و اصفهان ارتباط برقرار کنیم. برای روزهای اول و دوم فروردین قرار گذاشته بودیم. ما طبق طرح توانستیم از زندان خارج شویم و با کمک تعدادی از هواداران سازمان مجاهدین در بیرون زندان، به منطقه کوهستانی بین کازرون و نورآباد ممسنی برویم.
بعد از آشنایی اولیه، الله قلی‌خان جهانگیری گفت: «بچه‌ها باید این‌جا را هر‌ چه سریع‌تر ترک کنیم و به محل مناسب‌تری برویم. می‌دانم که همه شما از زندان فرار کرده‌اید و حتماً رژیم از دیروز به‌شدت همه‌جا را به‌دنبال شما زیر و رو کرده و الآن هم سخت به‌دنبال شماست، پس بجنبید».
صمیمت و صراحت الله‌ قلی‌خان در همان چند برخورد اول به دل همه‌مان نشست.
در اردیبهشت ۱۳۶۲ از کوههای آباده به سمت کوههای کازرون و نورآباد ممسنی در حرکت بودیم. باید یک مسیر بسیار طولانی را طی می‌کردیم. وضعیت آذوقه و تدارکاتمان هم خوب نبود. ۱۰روز بود که غذایی نداشتیم و تنها غذایمان برگ درختان کوهی و علفهای وحشی بود. باید به هر ترتیب خودمان را برای اجرای یک قرار به کوههای نورآباد ممسنی می‌رساندیم.
در اواسط خرداد ۱۳۶۲ توانستیم طبق طرح، خودمان را به محل اجرای قرار برسانیم. الله‌ قلی‌خان به‌همراه ۶نفر دیگر از بچه‌ها به محل اجرای قرار رفتند و بقیه در محل دیگری به استراحت پرداختیم. حوالی ساعت ۲‌ نیمه‌شب بود که نگهبان همه را بیدار کرد و اعلام آماده‌باش کرد و گفت: الله‌ قلی‌خان درگیر شده است، دقایقی بعد ۲نفر از بچه‌هایی که همراه با الله‌ قلی‌خان رفته بودند نفس‌زنان آمدند و گفتند که در محل قرار درگیر شده‌اند و الله قلی‌خان زخمی شده و برای انتقال او نیاز به کمک دارند. یک تیم ۴‌ نفره به کمکشان رفت. با آن که گلوله به سینه‌اش اصابت کرده و از پشتش خارج شده بود، اما او بخش مهمی از مسیر را با پای خودش پیموده بود. محل قرار برای دشمن لو رفته بود و پاسداران به‌صورت گله‌ای آنجا را محاصره کرده بودند. اما در همان آغاز درگیری به‌محض روبه‌رو شدن با آتش بچه‌ها، زمین‌گیر شده و جرأت نکرده بودند حتی در حد چند قدم هم که شده آنها را دنبال کنند.
در هر حال الله قلی‌خان به چنگ پاسداران نیفتاد و به‌رغم جراحت سختی که داشت، به‌خاطر روحیه و جسارت و آمادگی خودش، با آن‌که منطقه کاملاً آلوده بود، توانستیم او را از منطقه خارج کنیم. حوالی ساعت ۸‌ صبح، هنوز در‌ حال راهپیمایی و دور شدن از منطقه درگیری بودیم که نگهبان فریاد زد: هلیکوپتر!
همه به سرعت در محلهای مناسب شکاف‌ کوه و زیر درختان مخفی شدیم و آن‌قدر بی‌حرکت ماندیم تا هلیکوپتر‌ها بعد از گشت‌زدنهای متوالی، تصور کردند که ما در آن منطقه نیستیم و از آن جا دور شدند. وضعیت الله‌ قلی‌خان چندان رضایت بخش نبود و زخم او نیاز به جراحی و مداوای اساسی داشت. چون دیگر نمی‌توانست تحرک داشته باشد و زخم گلوله به‌شدت آزارش می‌داد. او را به خانه یکی از هواداران در گچساران منتقل کردیم و با کمک پزشکان هوادار مجاهدین بعد از یک عمل جراحی در شرایط بسیار سخت، دوباره بهبود یافت و به کوه بازگشت».

الله قلی‌خان جهانگیری سرفراز بر قله‌های سمیرم جاودانه شد 

سرانجام در بهمن ۱۳۶۲، هنگامی که مخفیگاه الله‌ قلی‌خان و شماری از همرزمانش در کوههای سمیرم اصفهان برای دشمن لو رفت. رژیم با انبوه پاسدارانش که از چند جهت از شهرهای شیراز و اصفهان آورده بود و با استفاده از هلیکوپترهای متعدد و گسیل نیروی وسیع، منطقه مخفیگاه او را به محاصره درآورد. درگیری و مقاومت دلیرانه و حماسی الله قلی‌خان و همرزمان مجاهدش ساعتها به درازا کشید و انبوهی از پاسداران و عوامل اطلاعاتی رژیم را به‌هلاکت رساندند. دشمن که تمام تلاشهایش را برای دستگیری الله‌ قلی‌خان و یارانش، شکست‌خورده می‌دید، مخفیگاه را با هلیکوپتر به راکت بست. دشمن حتی به یک مجاهد زنده دست نیافت و الله‌ قلی‌خان جهانگیری و همرزمان مجاهدش در آن مخفیگاه در ۲۵بهمن ۱۳۶۲، به دست دژخیمان خمینی به‌ شهادت رسیدند.

پیام مسعود رجوی به‌ مناسبت شهادت الله قلی‌خان جهانگیری: 
«هموطنان عزیز،
عشایر دلیر و رزمنده فارس؛
برحسب اطلاعیه دادستانی دشمن ضدبشری در تهران که شب گذشته انتشار یافت:
الله‌ قلی‌خان جهانگیری، شخصیت محبوب و برجسته عشایری که به حق از سرداران مقاومت خونین توده‌های محروم عشایر فارس در سمیرم و یاسوج و نورآباد و ممسنی بود، همراه با تعدادی از یاران خود و گروهی از خواهران و برادران مجاهد ما که در کوهستانهای فارس مستقر بودند، در تاریخ ۲۵بهمن به‌ شهادت رسیده است... 
الله قلی‌خان و رزمندگان دلیر همراه او طی دو و نیم سال گذشته به اتفاق برادران مجاهدشان در کوهستانهای مرکزی و جنوبی میهنمان در برابر یورشهای سبعانه مزدوران خمینی به گونه‌ای تمام‌عیار مقاومت نموده و چندین بار درسهای فراموش‌ناکردنی به پاسداران مزدور خمینی دادند. در اوایل سال گذشته نیز ۱۲تن از زندانیان مجاهد خلق که حلقه محاصره زندان خمینی را در کازرون شکسته و فرار کرده بودند، در منطقه استقرار الله قلی‌خان به برادران مجاهد خود پیوستند».

الله قلی‌خان جهانگیری بر صلیب

مزدوران خمینی به‌علت کینه‌ای که از الله قلی‌خان داشتند و می‌دانستند پیوستن شخصیت محبوب و برجسته عشایری ایران به مجاهدین، راه را برای سایر جوانان عشایر باز می‌کند، پیکرش را به صلیب کشیدند.
و اینک پیکر الله قلی‌خان جهانگیری؛ افتخار جوانان آزاده عشایر سمیرم و فارس است و پرچم مجاهدانی که از همان روز تاکنون در آسمان کازرون و یاسوج و نورآباد و ممسنی و سایر شهرهای استان فارس درخشیدند و راه را برای سایر جوانان و قیام‌آفرینان منطقه باز کردند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید


مجاهد شهيد بتول عالم‌زاده‌حرجندی


مشخصات مجاهد شهيد بتول عالم‌زاده‌حرجندی

محل تولد: كرمان
سن: ۲۲
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱

مجاهد شهيد بتول عالم‌زاده سال ۱۳۳۹ در کرمان متولد شد. او ابتدا در كرمان فعاليت داشت سپس به تهران رفت و مدتها با همسر و طفل شيرخوارش بدون داشتن كوچكترين امكانی در اختفا به سر برد.
او از رنجها و مشكلاتي كه به خاطر حفظ فرزندش كشيده بود داستانها تعريف مي كرد. عاقبت محل استقرار آنها لو رفت و در حمله پاسداران همسر بتول، مجاهد شهيد علی غفوری و طفل شيرخوارش به نام نسرين، به شهادت رسيدند و بتول مجروح و دستگير شد.
شكنجه‌های قرون وسطایی از همان اولين لحظات دستگيری آغاز و بتول در حالی كه باردار بود شديدترين فشارهای ضد انسانی دژخیمان را تحمل كرد.
او در حالی‌كه همسر و فرزند يكساله‌اش را از دست داده بود، و در شرايطی كه باردار بود يكی از حماسی‌ترين مقاومتها را در زير شكنجه داشت و عاقبت در مرداد ۱۳۶۱به جوخه تیرباران سپرده شد.
علاوه بر همسر و فرزند يكساله‌اش، خواهر و ۳برادر بتول به نامهای صديقه ۲۶ساله، محمدعلی ۳۱ساله حسين ۲۳ساله و محمدرضا ۱۹ساله، به شهادت رسيدند .
خانواده عالمزاده تاكنون ۹ شهيد تقديم رهایی مردم و ميهنشان ايران كرده اند.

مریم رجوی: ساعت خطر و ساعت انتخاب که فرا رسید. این مجاهدین و مبارزین، لبخند بر لب و مصمم، شانه به شانه هم به سمت میدان اعدام حرکت کردند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

مجاهد شهید فروغ السادات جان نثاری


مشخصات مجاهد شهید فروغ السادات جان نثاری

محل تولد: هفتکل
شغل: ديپلم
سن: ۳۰
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

فروغ جان‌نثاری بعد از انقلاب ۲۲بهمن فعالیت خود را با مجاهدین آغاز کرد. تا سال ۶۱ مسئولیتهای پشتیبانی به عهده داشت پس از رفتن به خارج کشور مسئولیتهای مختلفی در بخشهای مختلف تشکیلات مجاهدین به عهده گرفت پس از عزیمت رهبری به جوار خاک میهن، فروغ نیز به منطقه رفت از کادرهای مسئول سازمان در ستاد اطلاعات بود.
در عملیات چلچراغ شرکت داشت و عضو یگان آتشبار بود. دقت عمل و حجم آتش توپخانه ارتش آزادیبخش در عملیات چلچراغ در موفقیت این عملیات بزرگ نقش به سزایی داشت 
فروغ نیز همواره از خاطراتش در آن عملیات یاد می‌کرد. از این که او و دیگر خواهران همرزمش چطور ساعتها با تمام قوا به روی نیروهای دشمن ضدبشری آتش می‌ریختند. 
در عملیات فروغ جاویدان نیز فروغ به میدان نبرد شتافت ساعتها جنگید و دلاوری یک زن رزمنده مجاهدخلق را در صحنه عملیات رودررو با مزدوران دشمن نشان داد او قهرمانانه به شهادت رسید. به قول خودش «دونده‌یی» بود آماده جهش که چون تیر از چله کمان رها شد و چون ستاره در کهکشان جاودانه فروغها جای گرفت.
«شبیه دونده‌یی هستم که دو دستهایش را روی زمین گذاشته و آماده شلیک است تا با تمام قوا بدود یا شبیه یک ماده انفجاری که منتظر کشیدن یک کبریت است و خلاصه روحی که در این جسم توان ماندن ندارد و باید برود. اشک شوق و افتخار به وجود این سازمان و بودنم در آن، اعتماد و ایمان و ایقان بیشتر به سازمان و رهبری آن جوشش و غلیانی دیگر دارد...». دست نوشته ـ۱۱بهمن ۶۶

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید








مجاهد شهید موسی سرچناری


مشخصات مجاهد شهید موسی سرچناری

محل تولد: دوگنبدان
تحصیلات: ديپلم
سن: ۲۲
محل شهادت: دوگنبدان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۸

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ بهمن ۲۰, یکشنبه

مجاهد شهید مریم شجره‌پور صلواتی


مشخصات مجاهد شهید مریم شجره‌پور صلواتی

محل تولد: كرمان
شغل: متخصص بهداشت
سن: ۲۶
محل شهادت: اصفهان
زمان شهادت: ۱۳۶۰

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید رضا انصاری حقیقی


مشخصات مجاهد شهید رضا انصاری حقیقی 

محل تولد: شيراز
سن: ۲۸
شغل: خياط 
تحصیلات: فارغ‌التحصيل
محل شهادت: شیراز
تاریخ شهادت: اسفند ۱۳۶۳

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید یدالله رئیسی


مشخصات مجاهد شهید یدالله رئیسی

محل تولد: برازجان
تحصیلات: ديپلم
سن: ۲۷
محل شهادت: بوشهر
تاریخ شهادت: مرداد ۱۳۶۳

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ بهمن ۱۶, چهارشنبه

مجاهد شهید فرخنده رحمان


مشخصات مجاهد شهید فرخنده رحمان

محل تولد: شوشتر
شغل: خياط
سن: ۲۸
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

 فرخنده رحمان از سال‌۵۹ در صف هواداران سازمان قرار گرفت. تا قبل‌از ۳۰خرداد به فعالتیهای سیاسی‌ـ افشاگرانهٌ خود ادامه داد. در سال‌۶۱ دستگیر شد و یک‌سال و نیم در زندان به‌سر برد. در سال‌۶۷ بر مشکلات مختلفی که داشت غلبه کرد و خود را به منطقه رساند. از آن‌پس، وارد یکانهای رزمی ارتش آزادیبخش شد. قبل از رفتن به منطقه، طی دیدار با تعدادی از خانواده‌های شهیدان مجاهد خلق، به آنها قول داده بود که هرطور شده خود را به ارتش آزادیبخش خواهد رساند و انتقام خون شهیدان را خواهد گرفت. می‌گفت دلم می‌خواهد هرچه زودتر در عملیات شرکت کنم، تا آنها ببینند که سلاح مجاهد بر‌زمین نمی‌ماند. و چه پرشور به عهد خود وفا کرد، آن روز که همراه با کاروان فروغ جاویدان، به میدان شتافت و بر سر و روی دشمن آتش انتقام فرو بارید. وقتی بعد از وصل مجدد به سازمان و رسیدن به قرارگاه رزمنده‌شیران ارتش آزادیبخش، زندگی دوباره‌یی یافته بود، برای یکی از دوستانش، نوشت: «چگونه می‌توانی دردی از دردهای مردمت بکاهی و خود دردی نباشی بر دردهایشان؟ بیندیش و از تجارب دیگران استفاده کن و به کمک این مردم ستم‌کشیده بشتاب و خودت را هم از این بطالت و بیهودگی نجات ده… بیا و در این‌جا ببین اختلاف از کجا به کجاست… ببین من آمدم به کوری چشم خمینی و پاسدارانش. آنها نتوانستند مانع من شوند، هیچ غلطی هم نمی‌توانند بکنند. بیایید تا ما نیامدیم بیایید، بیایید تا با‌هم و در کنار هم ایران را به رهبری مریم و مسعود از شر خمینی دجال پاک کنیم…».

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ بهمن ۱۳, یکشنبه

مجاهد شهید علی آریایی


مشخصات مجاهد شهید علی(سپهر) آریایی
محل تولد: دوگنبدان
شغل: معلم
سن: ۲۵
تحصیلات: فوق دیپلم 
محل شهادت: گچساران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را می‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

 با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید اسماعیل افراسیاب


مشخصات مجاهد شهید اسماعیل افراسیاب

محل تولد: کرمان
شغل: معلم
سن: ۲۹
محل شهادت: کرمان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

مریم رجوی: وقتی به نام آزادی و به نام مسعود رجوی ایستادند و به خمینی و رژیمش نه گفتند. این خلق ایران بود که ایستاد و تسلیم نشد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید صغری چاه تلخی


مشخصات مجاهد شهید صغری چاه تلخی (سوسن) 

محل تولد: آبادان
شغل: ديپلم
سن: ۲۳
محل شهادت: شیراز
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید